English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2904 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
response time U زمان پاسخ دهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
response time U زمان پاسخ
Other Matches
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presenting U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
present U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
presents U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
response U پاسخ
counterplea U پاسخ رد
item of written comment U پاسخ
reaction [answer, commentary] U پاسخ
representation [statement] U پاسخ
responses U پاسخ
responds U پاسخ
responded U پاسخ
in reply to U در پاسخ
no U : پاسخ نه
responsions U پاسخ
answers U پاسخ
answer U پاسخ
replying U پاسخ
reply U پاسخ
answered U پاسخ
replies U پاسخ
answerback U در پاسخ
rebutter U پاسخ رد
answering U پاسخ
replied U پاسخ
response [commentary] U پاسخ
replication U پاسخ
negative reply U پاسخ رد
in answer to U در پاسخ به
respond U پاسخ
statement U پاسخ
anticipatory response U پاسخ انتظاری
irresponsive U پاسخ ندهنده
vaccum response U پاسخ غیابی
rejoining U در پاسخ گفتن
color response U پاسخ رنگ
rejoining U پاسخ دادن
rejoined U پاسخ دادن
answerable U پاسخ دار
rejoined U در پاسخ گفتن
whole response U پاسخ کلی
w response U پاسخ کلی
voice answer back U پاسخ سمعی
responds U پاسخ دادن
rejoin U پاسخ دادن
rejoin U در پاسخ گفتن
vab U پاسخ سمعی
content response U پاسخ محتوایی
right answer U پاسخ درست
to make a response U پاسخ دادن
early answer U پاسخ زود
to definitive answer U پاسخ قطعی
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
correct response U پاسخ درست
solution U پاسخ یک مشکل
solutions U پاسخ یک مشکل
manipulandum U ابزار پاسخ
an a answer U پاسخ مثبت
moro response U پاسخ مورو
anatomy response U پاسخ کالبدی
original response U پاسخ ابتکاری
rejoinders U پاسخ دفاعی
rejoinder U پاسخ دفاعی
pleas U پاسخ دعوی
plea U پاسخ دعوی
conditioned response U پاسخ شرطی
answerback U پاسخ برگشتی
image response U پاسخ تصویر
impluse response U پاسخ ایمپولز
answer mode U حالت پاسخ
movement response U پاسخ حرکت
consummatory response U پاسخ پایانی
operandum U ابزار پاسخ
response threshold U استانه پاسخ
response amplitude U دامنه پاسخ
respond U پاسخ دادن
calculation U پاسخ تقریبی
reflection response U پاسخ قرینه
emitted response U پاسخ صدوری
answers U پاسخ به یک سوال
replier U پاسخ دهنده
responded U پاسخ دادن
running rate U اهنگ پاسخ
oracles U پاسخ مبهم
response differentiation U تفکیک پاسخ
response duration U مدت پاسخ
response strength U نیرومندی پاسخ
response set U امایه پاسخ
response rate U سرعت پاسخ
response latency U نهفتگی پاسخ
response intensity U شدت پاسخ
frequency respone U پاسخ فرکانس
responsorial U پاسخ دهنده
response generalization U تعمیم پاسخ
response equivalence U هم ارزی پاسخ
answers U : جواب پاسخ
answers U : پاسخ دادن
popular response U پاسخ رایج
discriminatory response U پاسخ افتراقی
rejoins U پاسخ دادن
answered U : جواب پاسخ
answer U : پاسخ دادن
answered U : پاسخ دادن
answer U پاسخ به یک سوال
answer U : جواب پاسخ
answered U پاسخ به یک سوال
position response U پاسخ مکانی
oracle U پاسخ مبهم
answering U پاسخ به یک سوال
delayed response U پاسخ درنگیده
answering U : پاسخ دادن
rejoins U در پاسخ گفتن
distal response U پاسخ دوربرد
preparatory response U پاسخ مقدماتی
answering U : جواب پاسخ
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
solved U یافتن پاسخ یک مشکل
solving U یافتن پاسخ یک مشکل
response hierarchy U سلسله مراتب پاسخ
pure color response U پاسخ خالص رنگ
cer U پاسخ هیجانی شرطی
ucr U پاسخ غیر شرطی
conditioned emotional response U پاسخ هیجانی شرطی
psychogalvanic response U پاسخ گالوانیکی- روانی
achromatic color response U پاسخ رنگ بی فام
to fail to provide an answer U درماندن در دادن پاسخ
visual righting response U پاسخ تعادل دیداری
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
conditioned avoidance response U پاسخ اجتنابی شرطی
unconditioned response U پاسخ غیر شرطی
electrodermal response U پاسخ برقی پوست
calculation U پاسخ به یک مشکل در ریاضی
all or none response U پاسخ همه یا هیچ
conditioned escape response U پاسخ گریز شرطی
to answer in the a U پاسخ مثبت دادن
white space response U پاسخ به بخش سفید
solve U یافتن پاسخ یک مشکل
solves U یافتن پاسخ یک مشکل
interrogator responsor U دستگاه پرسش- پاسخ
s r psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
stimulus response model U الگوی محرک- پاسخ
s r model U الگوی محرک- پاسخ
pilomotor response U پاسخ سیخ شدن مو
shading response U پاسخ سایه روشن
the answer is in the negative U پاسخ ان منفی است
galvanic skin response U پاسخ برقی پوست
he returned a negative U پاسخ منفی داد
affirmative U پاسخ "بله " بود
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
open ended question U پرسش باز پاسخ
stimulus response theory U نظریه محرک- پاسخ
modulation frequency response U پاسخ فرکانس مدولاسیون
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
surrebutter U اخرین پاسخ خواهان
phoning U پاسخ به تماس در تلفن
Recent search history Forum search
1time is prceious it has great
3service times
3service times
3service times
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1معنی lead lag compensator
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
2شما اهل کجا هستید
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
1شما چه زمان به مکتب میرید.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com